پست 81
سلام دوستای گلم
این آخرین پستیه که میذارم.چون دیگه عشقی نمونده!
امروز صبح که بیدارشدم دیگه اون حس همیشگی نسبت به عشقمو نداشتم!
و امروز 18/3/91 پایان عشقمه...
در واقع پایان این وبلاگ...
سلام دوستای گلم
این آخرین پستیه که میذارم.چون دیگه عشقی نمونده!
امروز صبح که بیدارشدم دیگه اون حس همیشگی نسبت به عشقمو نداشتم!
و امروز 18/3/91 پایان عشقمه...
در واقع پایان این وبلاگ...
از عشق مردن
اگر می بینی که زنده ام ، نفس می کشم ، تنها به خاطر وجود تو است…
اگر می بینی شادم ، خندانم ، با وجود اینکه اینهمه غصه در دل دارد ، تنها به امید بودن تو است….
اگر می بینی آرامم ، بی تابم ، سر به زیر ، ساکت و گوشه گیر ، فقط به خاطر عشقی است که از سوی تو در دلم نشسته است….
اگر دیدی گریانم ، خسته ام ، شکسته ام ، پریشانم ، بدان که بدجور دلم هوای تو را کرده است و دلم دیگر طاقت دوری تو را ندارد !
اگر دیدی نیستم ، نه صدایی و نه خبری از من نیست بدان که از عشق تو مرده ام ، آری از عشق تو مرده ام عزیزم….
دلنوشته های MiSS SHELBY-18
خدایا راحتم کن از تمام احساساتی که آفریدی...
خسته ام از چاله هایی که سر راهم اند و وجودم را زخمی میکنند...
خسته ام از زندگی که باید به دندان بگیرمش...
خسته ام از دیدن خار هایی که دور و برم پرسه میزنند...
کاش میتوانستم بروم...
جایی دور...
جایی که عاری از خار باش...
15/3/91__2:20
هربار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شم!
ترس من از گم شدن نیست...
از گرفتن دست کسی است که بی بهانه رهایم کند!
دلتنگی نه با قلم نوشته میشود نه با دکمه های سرد کیبورد...
دلتنگی را با اشک مینویسن...
و چقدر این روزها دلتنگم...
خیلی تنهام...
دلنوشته های MiSS SHELBY-17
خدایا قدرت تحملم را بیفزای که دگر توان تحمل این زندگیه خسته کننده را ندارم...
چه سخت است زندگی بی تو...
چه کند میگذرند لحظه های بی تو...
چه زجر آور است جای خالی تو...
ادامه ی مطلب . . .
بی تو هیچم
ای که تو با چشمهای نازت ، دیوانه کردی قلبم را ، نگاهی هم به قلب من بینداز
ای که تو با ناز نگاهت ، دیوانه کردی چشمانم را ، حس کن هوای نفسهایم را …
ای که تو با دستان گرمت ، به آتش کشیدی دستان سردم را ، مرا در میان خودت بگیر ، مرا بسپار به آغوشت ، رهایم کن ، از همه چیز خلاصم کن، بگذار لحظه ای رویایی شوم…..
ادامه مطلب...
دلم در این هوای آلوده دلتنگی ، پر از غبار شده ، مدتی گذشته و هنوز این گرد و غبارها پاک نشده ، هر کسی می آید پیش خود میگوید شاید این دل حراج شده، اما کسی نمیداند که دلم یک عاشق سر به هوا شده…
دلی که عاشق است و عشقش در کنارش نیست ، دلی که لحظه به لحظه به خیال آمدن عشقش دیگر محکوم به انتظار نیست ….
هر چه به گذشته بازگردم چیزی را به یاد نمی آورم ، هر چه به روزهای با تو بودن فکر کنم همه را مثل خاطره در دلم نگه میدارم ، تا خاطره های با تو بودن شود سر برگ روزهای زندگی ام تا همیشه به نام تو بنویسم شعر زندگی را….
مگر میشود بی نفس زندگی کرد، ای که تو هستی نفس در سینه ام!
مگر میشود بی عشق زندگی کرد، ای که تو هستی تمام زندگی ام!
مگر میشود بی یار زندگی کرد؟ ای که تو هستی تمام هستی ام!
مگر میشود بی تو زندگی کرد ؟ نه من حتی نمیتوانم فعل نتوانستن را در هوای بی تو بودن صرف کنم!
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ، فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است ، مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ، چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم؟
گفتی سحر شده و هنوز به عشقت بیدارم ، گفتم از سر شب تا حالا از دلتنگی ات بیمارم
بگو از آن حرفهای عاشقانه ات تا بگویم که آرامم ، تا بگویم به هوای بودنت است خوشحالم...
دلنوشته های MiSS SHELBY-16
18سال گذشت...حال عجیبی دارم امشب!
هر سال آرزو های زیادی داشتم که در این شب خواستار همه بوم!
اما امسال دیگر مثل هرسال نیست...
و من امشب فقط یک آرزو دارم...که آرامش بخش من است...
و شاید سال های دراز در حسرت این آرزو بمانم...
4/3/91__3:20
دلنوشته های MiSS SHELBY-15
دلتنگ توام...کاش کنارم بودی و دلتنگیم را در آغوشت جای میدادی...
دلتنگ که میشوم سراغ خاطره هایمان میروم...
خاطراتی که تنها اثر از عشقم هستند...
غرق میشوم در سیل خاطرات...و بیشتر دلتنگ میشوم...
سرمای تنهایی سراغ دستانم میرود و اشک سراغ چشمانم...
حال مرا ببین که چگونه دلتنگت هستم...
و هر روز من تنها تر و دلتنگ تر میشوم...
2/3/91__1:30
مردم همیشه میگن تولد 18 سالگی بهترین تولد هر آدمیه!
من که میگم فرقی نداره تازه بدترین سال هم هست!مگه اینکه معجزه بشه!
چون دیگه همه ازت خیلی انتظار دارن و تظاهر میکنن که خیلی بزرگ شدی اما در واقع خبری از بزرگ شدن نیست و باز هم حق انتخاب نداری و مثل بچه 8 ساله با آدم رفتار میکنن نه آدم 18 ساله.
تا 24 ساعت دیگه چشم انتظار معجزه ام...
پر از یاد تو...پر از خاطره...چشمام هر شب از نبودت پره...
اگه قلب من...واست میزنه...اگه بی چشات دلم میشکنه...
خداحافظ تو...با اینکه هنوزم میمیرم برات...
خداحافظ تو...میسوزونتم آتیش خاطرات...
خاحافظ تو...تا قلبم به تنهایی عادت کنه...
تا اشکم به چشمام خیانت کنه...
خداحافظ تو...خداحافظ تو...
قرارمون نبود تنها بری تو...قرارمون نبود بی تو بمونم...
قرارمون نبود فاصله باشه...قرارمون نبود...بی تو بخونم...
خداحافظ تو...
هنوز هم عاشقانه هایم را عاشقانه برای تو مینویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف میزنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..
این روزها دیگر پشت پنجره مینشینم و به استقبال باران میروم.
میدانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
میدانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمیگردد..
میدانم تمام میشود و ما رها میشویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی...
مــن بـی تــو
شعـــر خــواهــم نــوشت
تـــو بــی مـن
چــِـه خــواهــی کــــرد؟
اصـــلا
یــــادت هست
کــه نیستــم؟
بگو کجا پنهان شده ای
که در قهوه ای سرکشیده ام هم
فالگیر پیدایت نمیکند . . .
به نام تو
هر چه با احساس باشم به احساس تو نمیرسم
هر چه این دست و آن دست کنم به پای تو نمیرسم
چه کسی میداند در قلبم چه غوغاییست
چه کسی میداند در دنیای من چه میگذرد؟
هیچکس حال مرا ندارد ، هیچکس احساس مرا ندارد ....
ادامه ی مطلب...
نگران نباش
نمی شود دوستت نداشت
لجم هم که بگیرد از دستت
دفترچه ی خاطراتم
پر از فحش های عاشقانه میشود…
دلنوشته های MiSS SHELBY-14
شب میلادت فرا رسید من از دور تنها نظاره گر هستم...
یک دنیا دلم گرفته...!
کاش بودی و غصه هایم را در آغوشت جای میدادی...
کاش بودی تا جانم را فدای یک نگاهت میکردم...
کاش بودی تا با بوسه ای جان میگرفتم...
کاش بودی تا 18امین سالگرد وجودت را جشن میگرفتیم...
حالا که نیستی هرکجا هستی با هر کس که هستی خوش باش...
22/2/91__1:30صبح
امشب شب خیلی مهمیه...شبیه که عشقم به دنیا اومد!
میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست
و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است
وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم...
ادامه ی مطلب . . .
دلنوشته هایMiSS SHELBY-13
باز شب شد و زنده شد یادت...
باز شب شد و زنده شد خاطراتت...
هر روز که میگذرد مرا از تو دورتر میکند...
ادامه ی مطلب . . .
دلنوشته های MiSS SHELBY-12
این روزها دلم ابریست...
گاهی وزش خاطره ای این بغض را در هم میشکند...
و دلم بارانی میشود...
میبارد و میبارد...
دلم آرام نمیشود بلکه بیشتر دلتنگ تو خواهد شد...
تک تک خاطره ها را مرور میکنم مبادا از یادم روند...
همچنان باران میبارد...
و سیل غم دوری مرا غرق خواهد کرد....
16/2/91__1:55صبح
دلنوشته های MiSS SHELBY-11
این روز ها بد جور دلم بیتاب توست...
دلتنگی...دلتنگی...دلتنگی...
روزهایم با دلتنگی سپری میشوند...
ساعت ها به نقطه ای خیره میشوم...
و غرق میشوم در خاطراتی که دلتنگه لحظه به لحظه اش هستم...
91/2/8__3:15
دلنوشته های MiSS SHELBY-10
دارم میسوزم با خاطراتی که روزانه در ذهنم تکرار میشن...
دارم میسوزم با خاطرات بهترین ایام زندگیم...
با تمام وجود دلتنگم...
دلتنگ اون نگاه آرامش بخشت...
ادامه مطلب . . .
دلنوشته های MiSS SHELBY-9
روز اول که اومدی به تو گفتم که میترسم...یادته؟
خندیدی و گفتی همیشه کنارمی...یادته؟
پرسیم اگه رفتن به سرت زد؟
گفتی این که محاله...یادته؟
پرسیم چقدر دوستم داری؟....
ادامه مطلب . . .
دلنوشته های MiSS SHELBY-8
خیلی وقته که رفتی...
اما همیشه و همه جا کنارمی...
انگار همیشه هستی...
خیلی وقته که رفتی...
اما همیشه و همه جا میبینم تورا...
انگار همیشه همراهم هستی...
ادامه مطلب . . .
دلنوشته های MiSS SHELBY-7
عشق من کجایی که چشم دلم فقط تورا میبیند...
همیشه و همه جا فقط تورا میجوید...
با نبودت دلم کور شده...
بیا و بینایش کن...
تو که نباشی دگر هیچکس نیست...
ادامه مطلب . . .
دلنوشته های MiSS SHELBY-6
عشق من کجایی که پریشان توست این دل...
یادمه اون روز اول دستمو چه سفت گرفتی؟
گفتی بیتو میمیرم...گفتم نترس همیشه هستم...
ادامه مطلب . . .
میروم
از این خانه سوت و کور که هر گوشه از آن یاد و خاطرات با تو بودن است ،
از این سرزمینی که هر جای آن صحبت از جدایی و نفرت است میروم.
میروم به جایی که تنها صحبت از عشق و محبت باشد ، به جایی که بی وفایی در دلها جایی نداشته باشد.از این شهر ، از این شهر بی محبت با کوله باری از غم و نفرت میروم....
ادامه مطلب . . .
تمام هستی من
مگر یادت میگذارد که آرام باشم؟ ادامه مطلب . . .
مگر خاطره هایت میگذارند که بی تو زندگی کنم؟
محال است بی تو بودن ، خیال است با تو پر کشیدن…
مگر یادت میگذارد که فراموشت کنم....
مرا تنها نگذار
مرا تنها نگذار ، باور کن عشق مرا ، بشنو درد دلهای مرا.
نرو که رفتنت دلم را بدجور میسوزاند، بمان و مرا آرام کن ، این دل مرا که درگیر دل تو است امیدوار کن.
مرا تنها نگذار ، تازه گل همیشه بهاری مثل تو را پیدا کرده ام ، آنقدر در جاده های بی کسی گشته ام که همسفر مهربانی مثل تو را یافته ام.....
ادامه مطلب . . .
دلنوشته های MiSS SHELBY-5
با نبودنت اون بوسه های شیرین تلخترین لحظات زندگیمه...
با نبودنت اون آرامش وجودت پر از پریشونیه...
با نبودنت این دل عاشق پر از دلتنگیه...
با نبودنت خاطره لمس اون دستات پر از آه و حسرته...
با نبودنت حس اون گرمای وجودت پر از سرمای تنهاییه...
91/2/2__3:30صبح
دلنوشته های MiSS SHELBY-4
تو رفتی و من ماندم...
تو رفتی و عشقت مانده...
تو رفتی و خاطراتت مانده...
تو رفتی و بوی تنت مانده...
تو رفتی و یادگاری هایت مانده...
تو رفتی و جای خالیت مانده...
تو رفتی و دلتنگی مانده...
آرام گیر ای دل...او برای همیشه رفته...!
91/2/2__3:30صبح
دلنوشته های MiSS SHELBY-3
خسته ام...
ز این دنیای پرنیرنگ...ز این همه دروغ و بی وفایی...
ز طرز فکر مردم...ز باید ها و نباید ها...
ز غم و غصه...ز دیوانه دلم...ز خاطرات تو...
بیچاره این دل!تا کی ادامه دارد این سکوت اجباری؟
چرا رهایت نمیکند این دل؟چرا هر روز بیشتر میشود دلتنگت؟چرا...؟
امان از این دیوانه دل!
تا به کی چنین آشفتگی و پریشانی؟
تا به کی این سکوت اجباری...؟
91/2/1__ 4صبح
دلنوشته های MiSS SHELBY-2
عاشقم...دلتنگم...غمگینم...خسته ام...پریشانم...
دلم آرام نمیگیرد امشب...دلتنگه توست!دلتنگه دلیل تپیدنش...
عجب شبیست امشب...
به اجبار میخندم...کیست که حال این دل را بفهمد... کیست؟
دل سراغ تو را میگیرد از من...و من دل را به سکوت وادار میکنم...
سکوت.......